یا ذو القعده الحرام. ماه یازدهم از ماههایی قمری عرب میان شوال و ذوالحجه و آن یکی از ماههای حرام بود و در آنماه جنگ نمی کردند و به سفر نمی رفتند: (تا ذوالقعده بگذشت و ذوالحجه اندر آمد)
یا ذو القعده الحرام. ماه یازدهم از ماههایی قمری عرب میان شوال و ذوالحجه و آن یکی از ماههای حرام بود و در آنماه جنگ نمی کردند و به سفر نمی رفتند: (تا ذوالقعده بگذشت و ذوالحجه اندر آمد)
مرکّب از: بی + وعده، که مدت معلوم نباشد. غیرمؤجل. مقابل مؤجل. (از یادداشت مؤلف) ، ناخوانده. (یادداشت مؤلف)، که بی دعوت و سرزده به جایی رود. و رجوع به وعده شود
مُرَکَّب اَز: بی + وعده، که مدت معلوم نباشد. غیرمؤجل. مقابل مؤجل. (از یادداشت مؤلف) ، ناخوانده. (یادداشت مؤلف)، که بی دعوت و سرزده به جایی رود. و رجوع به وعده شود
یا ذو القعده الحرام. ماه یازدهم از ماههایی قمری عرب میان شوال و ذوالحجه و آن یکی از ماههای حرام بود و در آنماه جنگ نمی کردند و به سفر نمی رفتند: (تا ذوالقعده بگذشت و ذوالحجه اندر آمد)
یا ذو القعده الحرام. ماه یازدهم از ماههایی قمری عرب میان شوال و ذوالحجه و آن یکی از ماههای حرام بود و در آنماه جنگ نمی کردند و به سفر نمی رفتند: (تا ذوالقعده بگذشت و ذوالحجه اندر آمد)
ماه یازدهم سال تازی یا ذو القعده الحرام. ماه یازدهم از ماههایی قمری عرب میان شوال و ذوالحجه و آن یکی از ماههای حرام بود و در آنماه جنگ نمی کردند و به سفر نمی رفتند: (تا ذوالقعده بگذشت و ذوالحجه اندر آمد)
ماه یازدهم سال تازی یا ذو القعده الحرام. ماه یازدهم از ماههایی قمری عرب میان شوال و ذوالحجه و آن یکی از ماههای حرام بود و در آنماه جنگ نمی کردند و به سفر نمی رفتند: (تا ذوالقعده بگذشت و ذوالحجه اندر آمد)